داستان

یکی بود یکی نبود ،‌ زیر گنبد کبود .........
یه روز یه دختر خانمی داشت از دانشگاه خسته و کوفته برمیگشت خونه . همینطور توی کوچه که داشت میومد یوهو یه صدایی شنید ... < کمک ،‌کمممک > ! ....
یه مکثی کرد و دور و برشو نگاه کرد ببینه این صدا از کجا میاد ،‌خوب که دقت کرد دید یه غورباقه روی زمینه و یه سنگ بزرگ هم افتاده روش . دخترک سنگ رو بر میداره و اون غورباقه رو که زخمی هم شده بود با خودش به خونه میبره ..
اتفاقا چون پدر و مادرش مسافرت بودن ، دخترک مهربون کلی از غورباقه زخمی پرستاری میکنه و مداواش میکنه تا زود حالش خوب بشه . شب که میشه دیگه حال آقا غورباقه خوبه خوب میشه و کلی از دختر مهربون تشکر میکنه و براش رازی رو میگه .
راز غورباقه این بود که یه جادوگر بدجنسی اونو طلسم کرده و به شکل یک غوراقه در آورده و از دخترک خواهش میکنه ساعت ۲ نیمه شب  براش آوازی بخونه تا طلسم جادوگر پیر شکسته بشه و اون به حالت اولش برگرده ..
دختر مهربون هم راس ساعت ۲ نصفه شب غورباقه رو توی بغلش میگیره و توو تاریکی شب و زیر نور مهتاب اون آواز رو زمزمه میکنه تا این که ناگهان طلسم شکسته میشه و غورباقه تبدیل به یک پسر زیبا و خوش اندام میشه ...
در همین هنگام پدر و مادر دخترک از راه میرسن و اون دوتا رو با هم میبینن ......

دخترک مهربون قصه ما هرچی این داستان رو برای پدر و مادرش تعریف کرد اونا حرفشو باور نکردن ،‌شما چطور ؟؟؟؟.......

وصیت نامه داریوش کبیر

این مطلب رو چند وقت پیش تو یه سایتی دیدم و برای خودم کپی کردم که بخونمش ( فکر کنم سایت برنامه نویس بود ) اینو به جهت قانون کپی رایت کفتم ...
پس بخوانید و بیندیشید ............



وصیت نامه داریوش کبیر لبخند

اینک من از دنیا میروم بیست وپنج کشور جزء امپراتوری ایران
است. و در تمام این کشور ها پول ایران رواج دارد وایرانیان در
آن کشور ها دارای احترام هستند . و مردم کشور ها در ایران نیز
دارای احترام هستند.

جانشین من خشایار شا باید مثل من در حفظ این کشور ها
بکوشد . وراه نگهداری این کشور ها آن است که در امور داخلی
آنها مداخله نکند و مذهب وشعائر آنان را محترم بشمارد.

اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور در یک زر در
خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو میباشد .
زیرا قدرات پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز
هست . البته به خاطر داشته باش تو باید به این ذخیره بیفزایی نه
اینکه از آن بکاهی . من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن
برداشت نکن ، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام
ضرورت از آن برداشت کنند ، اما در اولین فرصت آنچه برداشتی
به خزانه برگردان . مادرت آتوسا برمن حق دارد پس پیوسته
وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .

ده سال است که من مشغول ساختن انبار های غله در نقاط مختلف
کشور هستم و من روش ساختن این انبار ها را که از سنگ
ساخته می شود وبه شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون
انبار ها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن بوجود نمی آیند و
غله در این انبار ها چند سال می ماند بدون اینکه فاسد شود و تو
باید بعد از من به ساختن انبار های غله ادامه بدهی
تا اینکه همواره آذوقه دو و یا سه سال کشور در آن انبار ها
موجود باشد . و هر ساله بعد از اینکه غله جدید بدست آمد از غله
موجود در انبار ها برای تامین کسری خواروبار از آن استفاده کن
و غله جدید را بعد از اینکه بوجاری شد به انبار منتقل نما و به
این ترتیب تو هرگز برای آذوغه در این مملکت دغدغه نخواهی
داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود .


هرگز دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی نگمار و برای
آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است . چون اگر دوستان
وندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم
کنند و استفاده نامشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به
مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری رعایت
دوستی بنمایی .


کانالی که من میخواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم
هنوز به اتمام نرسیده و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و
جنگی خیلی اهمیت دارد تو باید آن کانال را به اتمام برسانی و
عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آنقدر سنگین باشد که
ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .

اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در این قلمرو ،
نظم و امنیت برقرار کند ، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف
یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی . با یک
ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه
ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .
توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغ گو و متملق را به
خود راه نده ، چون هردوی آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم
دروغ گو را از خود دور نما . هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط
نکن ، و برای اینکه عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند ، قانون
مالیات وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده
است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد
تماس نخواهند داشت .

افسران وسربازان ارتش را راضی نگه دار و با آنها بدرفتاری
نکن . اگر با آنها بد رفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله
متقابل کنند . اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت
کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها اینطور خواهد بود که
دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا اینکه وسیله
شکست خوردن تو را فراهم کنند .

امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده وبگذار اتباع تو
بتوانند بخوانند وبنویسند تا اینکه فهم وعقل آنها بیشتر شود
وهر چه فهم وعقل آنها بیشتر شود ، تو با اطمینان بیشتری
میتوانی سلطنت کنی . همواره حامی کیش یزدان پرستی باش . اما
هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و
همیشه به خاطر داشته باش که هرکس باید آزاد باشد و از هر
کیش که میل دارد پیروی نماید .

بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم . بدن من را بشوی و آنگاه
کفنی را که من خود فراهم کرده ام بر من به پیچان و در تابوت
سنگی قرار بده و در قبر بگذار . اما قبرم را که موجود است
مسدود نکن تا هرزمانی که میتوانی وارد قبر بشوی و تابوت
سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی ، که من پدر تو پادشاهی مقتدر
بودم و بر بیست وپنج کشور سلطنت میکردم ،مردم و تو نیز مثل
من خواهی مرد . زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد ،
خواه پادشاه بیست وپنج کشور باشد خواه یک خارکن و هیچ
کس در ان جهان باقی نخواهد ماند . اگر تو هر زمان که فرصت
بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت را ببینی ، غرور
وخود خواهی برتو غلبه خواهد کرد ، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی ،
بگو قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا
اینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند .


زنهار زنهار ، هرگز هم مدعی وهم قاضی نشو اگر از کسی ادعایی
داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی
قرار دهد . و رای صادر نماید . زیرا کسی که مدعی است اگر
قاضی هم باشد ظلم خواهد کرد .

هرگز از آباد کردن دست برندار . زیرا که اگر از آباد کردن دست
برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت زیرا این قاعده
است که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود . در
آباد کردن ، حفر قنات و احداث جاده وشهر سازی را در درجه
اول قرار بده .

عفو وسخاوت را فراموش نکن و بدان بعد از عدالت برجسته
ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت ، ولی عفو باید فقط
موقعی بکار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به
دیگری خطایی کرده باشد و تو خطا را عفو کنی ظلم کرده ای زیرا
حق دیگری را پایمال نموده ای .

بیش از این چیزی نمیگویم این اظهارات را با حضور کسانی که
غیر از تو در اینجا حاضر هستند ، کردم . تا اینکه بدانند قبل از
مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها
بگذارید زیرا احساس میکنم مرگم نزدیک شده است .



-----------
حالا شما قضاوت کنید ما چقدره وصیت بزرگانمان عمل کرده ایم Question

_________________
أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ، أَلسَّلامُ عَلى أَخیهِ الْمَسْمُوم

أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ

none

Enjoy all lifes perks and learn from mistakes. Dont take anything for granted because you just never know. And Most of all Have Fun. Be yourself.CHange FOR NOONE!!!!! You Only Live Once Make Every Day